ببر مازندران
ببر هیرکانی مارال، گراز، شوکا، خرگوش، پرندگان، خزندگان گربه وحشی و هنگام گرسنگی کمبود غذا، گاو و گاومیش اهلی شکار میکرد.
شکار بی رویه، خشک کردن نیزارها و مردابها برای کشاورزی، باغداری و خانه سازی، از میان رفتن جنگلهای جلگه ای سبب نابودی نسل ببر در ایران شدهاست.

ببر هیرکانی از تیرههای بسیار نزدیک به ببر سیبری بوده و این دو تیره، تنها حدود ده هزار سال است که از هم جدا شدهاند. بررسی دیانآ بقایای یافته شده از ببر هیرکانی، و مقایسه آن با ببر سیبری، نشان میدهد این دو تیره تنها در یک نوکلئوتید تفاوت دارند و هر دو از یک زیرگونه بودهاند. همین امر احتمال بازگشت ببر هیرکانی به چرخه طبیعت را قوت بخشیدهاست.
تلاش ناموفق برای احیا
سازمان حفاظت محیط زیست در ۳۰ فروردین ۱۳۸۹ اعلام کردکه ایران و روسیه، یک قلاده ببر هیرکانی را با یک قلاده پلنگ آسیایی مبادله میکنند و قرار است طرح احیای ببر هیرکانی به مدت پنج سال بر عهدهٔ روسها باشد.
در واکنش به این ادعا، جانورشناسان بسیاری مدعی شدند که ببر وارد شده، ببر سیبری است و نه ببر هیرکانی. آنان معتقد بودند که زیستگاه مناسب ببر سیبری نه در مازندران که نه در گلستان وجود ندارد. آنها همچنین مبادله پلنگ ایرانی و ببر سیبری را مرتبط با فعالیتهای زیستمحیطی ندانسته و تنها یک عمل تبلیغاتی و دیپلماتیکی دانستند. ایران هیچوقت ببر سیبری نداشته و ببر هیرکانی بومی ایران است که منقرض شده .
این ببرها که قرار بود در زیستگاه طبیعی شان رها شوند، به دلیل آماده نبودن شرایط تحویل باغ وحش تهران در پارک ارم شدند. نه ماه بعد در دهم دی ماه یکی از ببرها در باغ وحش تلف شد و دیگری به شدت بیمار است. علت بیماری تنفسی آنها خوردن گوشت خر، ایدز ویژه جانوران و مشمشه (بیماری ای که به دلیل عدم رعایت بهداشت به وجود می آید) ذکر شده است و آلودگی هوا نیز در تشدید بیماری آنها موثر بوده است.